محل تبلیغات شما

باشگاه فارغ التحصیلان گروه جغرافیا



علم جغرافیا در ترجمه لاتین geograghy است. یعنی توصیف زمین. در واقع هرچه در زمین هست و وابسته به بعد مکان هست در محدوده علم جغرافیا قرار میگیرید.


دانش جغرافیا در دانشگاههای ایران به دو شاخه تقسبم می‌شود: جغرافیای انسانی و جغرافیای طبیعی.
جغرافیای طبیعی به دو گرایش آب و هواشناسی (اقلیم شناسی) و ژئومورفولوژی تقسیم می‌شود.
جغرافیای انسانی به دو گرایش جغرافیای شهری و جغرافیای روستایی تقسیم می‌گردد.


در مقطع کارشناسی ارشد هر چهار گرایش یاد شده در بالا به زیرشاخه هایی تقسیم می‌شود.
 از جمله آب و هواشناسی سینوپتیک، مخاطرات طبیعی، آب و هواشناسی ماهواره‌ای، تغییر اقلیم و، غیره
برنامه ریزی شهری، برنامه ریزی روستایی، سنجش از دور و سیستم اطلاعات جغرافیایی، کارتوگرافی و غیره


اما مهمتری چالش برای همه گرایشها و شاخه‌های بالا مساله بازار کار و اشتغال است. بطور کلی جامعه تحصیلکرده ایران از بیکاری رنج می‌برد. رشته های علوم انسانی در صدر فارغ‌التحصیلان بیکار هستند. رشته های گروه جغرافیا نیز فرصت شغلی کمی دارند. مگر افرادی که بند پ (پارتی) داشته باشند. یا لطف خدا شامل آنها شده و یک در هزار شغل مرتبط پیدا کنند.
بطور کلی سرمایه گذاری تحصیلی در گروه جغرافیا ارزشمند نیست، و احتمال اشتغال در آن کم است.
چرا که رشته های موازی و مشابه در گروه‌های دیگر هست. مثل زمین شناسی که بهتر از ژئومورفولوژی شغل پیدا میکند و جامعتر است.
یا مثل هواشناسان از گروه فیزیک هوا، که بهتر از آب‌و‌هواشناسی عمل میکند، یا همچنین فارغ‌التحصیلان شهرسازی یا طراحی شهری و برنامه ریزی شهری گروه هنر.


در مجموع پیشنهاد میشود در میان رشته های تحصیلی دانشگاهی، گروه جغرافیا و رشته های زیرمجموعه آن انتخاب نشوند. مگر اینکه فردی قصد مهاجرت از ایران را داشته باشد.
در ایران جایگاه شغلی مناسبی برای فارغ‌التحصیلان گروه جغرافیا وجود ندارد.

بهتر است وارد رشته جغرافیا و زیرشاخه های آن نشوید. تمام


سلام بر همه فارغ التحصیلان و دانشجویان گروه جغرافیا ( اعم از آب و هواشناسی و یا برنامه ریزی شهری یا برنامه ریزی روستایی و کارتوگرافی یا جی آی اس و سنجش از دور) : لطفا این مطلب را با دقت بخوانید:
شاید تا کنون شما هم بارها و بارها این عبارات را در اینترنت جست و جو کرده باشید : ( آگهی استخدام کارشناس جغرافیا- استخدام کارشناس ارشد جغرافیا- استخدام جغرافیا وبرنامه ریزی شهری - استخدام جغرافیا واقلیم شناسی و آب و هواشناسی - استخدام جغرافیا و برنامه ریزی روستایی ) ولی مطمئنم به نتیجه دلخواه خود نرسیده اید. من هم فارغ التحصیل جغرافیا و همدرد شما هستم. به همین دلیل زندگی نامه خود را به شرح زیر آورده ام:


خاطرات و عاقبت یک دانشجوی درسخون رشته جغرافیا، ورودی مهر 1384 دانشگاه سراسری دانشگاه زنجان :

تورو خدا کسی وارد رشته  جغرافیا نشه!!!!!!!!!

من  حسن صالحی  هستم. متولد 1364/10/17. کرج.

فارغ التحصیل کارشناسی رشته جغرافیای طبیعی با گرایش اقلیم شناسی دانشگاه زنجان ، و کارشناسی ارشد رشته آب و هواشناسی سینوپتیک دانشگاه سراسری خوارزمی تهران:

مختصری از سرگذشت من:

در دوران دبستان و راهنمایی و دبیرستان همیشه و همواره شاگرد اول و ممتاز بودم. و هیچ وقت هیچ دانش آموزی نتوانست از معدل کل بالاتر از من باشد. تا پیش دانشگاهی مطلقا" شاگر ممتاز کلاس بودم. در دوران ما به سختی میشد وارد دانشگاه بشی. چراکه ظرفیت دانشگاهها خیلی کم و محدود بود. از طرف دیگر تعداد شرکت کنندگان در کنکور بسیار بالا وزیاد بود. در سالی که من کنکور دادم 1384: اخبار اعلام کرد که تعداد داوطلبان کنکور 1700000 (یک میلیون و هفتصد هزار نفر) بودند. خلاصه من مجبور بودم گاهی روزی ساعت درس بخونم و به خرخونی معروف بودم. موقع آزمون هم با درصدهای بالا نهایتا" به رتبه 4هزار رسیدم در حالی میانگین نمرات من در کنکور تقریبا 75-80 درصد بود. بالاخره با سختی زیاد فبول شدم.

سال 84 وارد رشته جغرافیای طبیعی دانشگاه زنجان شدم. اون زمان با هزار عشق و امید و تلاش و خرخونی به زور میشد که وارد دانشگاه بشی. من به دلیل ناآگاهی و بی اطلاعی، در انتخاب رشته اشتباه کردم و وارد رشته جغرافیا شدم. وقتی که دیدم از بین اون همه رشته که انتخاب کردم جغرافیا دانشگاه زنجان قبول شدم خیلی ناراحت ود لسرد شدم. اما چاره و راه دیگری در این زمان نداشتم یا باید میرفتم خدمت سربازی یا.  و بالاخره در زنجان ثبت نام کردم.

اولین جلسه کلاس ما در روز نهم9 مهر 1384 بود. با کلی شوق و امید رفتیم سر کلاس. وقتی سرکلاس حاضر شدیم عده ای از بچه ها با تردید و ابهام نسبت به این رشته حرف می زدند. در مقابل این افراد اساتید وقت دانشگاه زنجان، از این رشته دفاع می کردند و به شدت تعریف می کردند. این مساله باعث شد تا من و همکلاسی هام یک اعتماد به نفس کاذب پیدا کینم و ادامه بدیم.


الان خیلی از دوستان و همکلاسی های من که که بعداز سالها فارغ التحصیل شدیم هنوز بیکاریم، یا اینکه کار مناسب با تحصیلات خودمون پیدا نکردیم. یا اینکه درآمد ناچیزی کسب می کنیم.  هنوز  هرجا که سراغ کار میریم به ما می خندند!! که این چه رشته ایه و کجا به درد میخوره و چه کاری می تونی انجام بدی؟؟؟؟ هرچقدر تو اینترنت یا رومه و غیره دنبال شغل مرتبط با جغرافیا گشتم چیزی نبود. به استانداری و فرمانداری و شهرداری و فلان اداره و فلان شرکت سر زدم. یا به رشته و تحصیلات من خندیدند یا گفتند که رشته شما رو نمیخایم بعضی گفتند رشته شما خوبه ولی ما بودجه برای استخدام شما نداریم و خلاصه اونقدر ازین حرفا شنیدم که از عمق وجودم دلسرد شدم. ولی نا امید نشدم.

سال 91 با هزار امید و آرزو و با خرخونی و رتبه خوب در کارشناسی ارشد رشته آب و هواشناسی سینوپتیک دانشگاه خوارزمی قبول شدم. حالا فارغ التحصیل شدم و در به در دنبال کار میگردمو جز غصه خبری نیست!!!!!1
تورو خدا وارد رشته جغرافیا و ژئومورفولوژی و آب و هواشناسی و. نشید. هرچی میخونی بخون ولی جغرافیا نخون که کار خیلی سخت براش پیدا میشه.

من دوستی داشتم به نام سهراب که در دوران مدرسه باهم همکلاس بودیم. درس او خیلی ضعیف بود و همیشه از من و بقیه عقب بود. وقتی باهم دیپلم گرفتیم او رفت سربازی (1383) و من رفتم دانشگاه (1384). من علاف درس شدم و سهراب بعد از خدمت شروع به کار کردن کرد. ابتدا یک مغازه خواروبار فروشی زد. بعد از 8 سال سهراب صاحب یک فروشگاه بزرگ با فروش روزانه بالای 5میلیون تومان شد. و من تازه فوق لیسانس آب و هواشناسی گرفتم و دنبال کار گشتم


برای استخدام جغرافیا تو هیچ آگهی چیزی دیده نمیشه





در همین جا از همه کسانی که در سراسر ایران در یکی از رشته های مربوط به گروه جغرافیا فارغ التحصیل شده اند تقاضا میکنم زندگی نامه و سرنوشت تحصیلی و شغلی خودشون رو در قسمت نظرات یا ارسال پیام یادداشت کنند تا به نمایش بگذارم تا نسلهای بعدی آگاه شوند. منتظر شما هستم


همکلاسی های من در دوره کارشناسی دانشگاه زنجان: حسن ستایشی از اردبیل. نعمت شعبانی از طارم زنجان. احمد ارجمند از اردبیل. احمد راهدار از دزفول. محمد بازاری جامخانه از ساری. عبالرحیم کاوه از آذربایجان غربی. حامد مشیرپناه از سنندج. مجتبی نعیمی از اراک. یاسر کوچک پور. امیر اسدی از نیریز. سارا آقایی از ساری. سیده سمیرا میردیلمی از گرگان. زهرا حبیبی نیا از کرمانشاه. زهرا علیزاده از املش گیلان. صدیقه جمشیدی. فرشته محمدی. فریبا نوری از تهران.و

همکلاسی های من در دوره کارشناسی ارشد دانشگاه خوارزمی تهران: علیرضا حسینی از اندیشه کرج. یعقوب بهرامی از قم. بهنام مرادی از کرمانشاه. حسن مصطفایی از آذربایجان شرقی. کیوان بهرامی از کردستان. وحید خسروانی. فیروزه رحمانی. ملودی فرحبخش. ناضره صالحی. سمیه مینایی از همدان. هدیه اکبری از کاشان. مائده خنار ملک از قائم شهر. وحیده نودهی از گیلان. ناهید نظری. عطیه مطمئن از قم.


در پایان یادداشتم اعلام میکنم مطالب یاد شده در بالا فقط دیدگاه شخصی و شرح حال زندگی خصوصی خودم بوده است. هدف من ناامید کردن کسی نیست. هدف من بیدار کردن برخی افراد خفته است. اگر نظر و دیدگاهی رو بیان کردید عادلانه صحبت کنید. نا امید نباشید چون خدا هست خدا هست و خدا هست. زندگی یک مبارزه است و من در تلاش برای کارافرینی هستم

تشکر : - حسن صالحی. خرداد ۱۳۹۳

در ضمن می توانید به لینک زیر هم بپیوندید:

https://telegram.me/joinchat/D0215wpN9w2qel0HzgOBOA

اینجا نظر بگذارید





آخرین جستجو ها

sutagilec bitsfasttuca به نام عشق سگ های ولگرد بانگو volksembtide کــد هــا و سفــارشــاتــ قصــر سایــہ amesesik ciralhecon سینما178 V1000